تنها

تنها

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

عشق های امروزی.....


دست از پا خطا کنی تعویض میشوی

همین حوالی کسی شبیه توست

این است پیام عشق های امروزی...


به تو پناه آوردم...

به تو پناه آورده ام ای چشمه زلال دلم ، به تو پناه

آورده ام ای بود و نبودم ، مرا در میان خودت بگیر تا

اسیر آغوشت شوم ، تا برای همیشه پشت میله های

آن آغوش گرمت زندانی باشم…


دوستت دارم.....






دوستت دارم ای تو که هر چه فکرش را میکنم برای من ،

 برای قلبم و احساسم مثل و مانندی نداری

و می آیم به سویت ، دنبال میکنم عطر و بویت ،

 پا میگذارم جای قدمهایت ،

 تا شاید در این راه دوباره همسفرم شوی ،

 دوباره نفس دهی به تنی که آنقدر رفته که بی نفس شده است !


کوله بار




دلتنگی....

گاهی حجم دلتنگی هایم آنقدر زیاد میشود که دنیا با تمام وسعتش برایم تنگ میشود . . .

دلتنگ کسی که گردش روزگارش به من که رسید از حرکت ایستاد . . .

دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید . . .

دلتنگ خودم . . .

دلتنگ تو...





سلام

گاهی اگر تونستی...

 اگر خواستی ...

اگر هنوز نامی از من در سر داری نه در دل !

درکلبه ی تنهایی من قدمی بگذار

نگاهی بیندازوبرو...


مردن...

در زندگی یه وقت هایی پیش میاد .

که حس میکنی باید سرت را زمین بگذاری و بمیری!!

اما نمیمیری...

فقط آه میکشی ...

برای درد ها یی که نمیتوان به کسی گفت

که این ها خیلی بدتر از مردن است!!!!

بیداریهای شبانه ام

گاهی برای بیداری های شبانه ام

چراغی نمی افروزم

خیال تو مرا کافیست...


آغوش تو ...


از تمام عطر های دنیا...

تنها لحظه ای ...

بویی شبیه آغوشت میخواهم...

تاهوش از سر این همه دلتنگی ببرد...




در آغوشم که میگیری آنقدر آرام میشوم

که فراموش میکنم نفس بکشم...



خواب...


گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!



شب...

شب را دوست دارم! چون دیگر رهگذری از کوچه پس کو چه های شهرم نمی گذرد تا سر گردانی مرا

ببیند . چون انتها را نمی بینم .تا برای رسیدن به آن اشتیاقی نداشته باشم شب را دوست دارم چون

دیگر هیچ عابری از دور اشک های یخ زده ام را در گوشه ی چشمان بی فروغم نمی بیند شب را دوست

دارم : چرا که اولین بار تو را در شب یافتم از شب می ترسم : تو را در شب از دست دادم. از شب

متنفرم ، به اندازه ی تمام عشق های دروغین با آفتاب قهرم چرا شبها به دیدارم نمی آید؟




سنگ صبور...

کمی عوض شدم دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم

به کسی تکیه نمیکنم ازکسی انتظار محبت ندارم

خودم بوسه میزنم بر دستانم

سر بر زانو هایم میگذارم وسنگ صبور خودم میشوم...

چقدبزرگ شدم یک شبه!!!


کوله بار تنهایی...

روزی میرسد که بی هیچ خبری

باکوله بار تنهاییم

در جاده های بی انتهای این دنیای عجیب

راه خواهم افتاد

من که غریبم

چه فرقی دارد کجای این دنیا باشم...




من دخترم...



من دخترم...


با تمام حساسیت های دخترانه ام...


 باتلنگری بارانی میشوم...


باجمله ای رام میشوم..,


با کلمه ای عاشق میشوم...


بافریادی میشکنم...


باپشت کردنی ویران میشوم...


به راحتی وابسته میشوم...


هنوز هم با عروسک هایم حرف میزنم...


هنوز هم برایش لالایی میخوانم...


هنوز هم با مداد رنگی خانه ی رویاهایم را به تصویر میکشم...


هنوز هم برای شکلات جان میدهم...


هنوز هم با وعده ی شکلات دارو هایم را میخورم...


من دخترم...


هرگز مرا نخواهی دانست...


با تمام مردانگی هایت نمیتوانی بفهمی صورتی برایم یک دنیاست...


نمیتوانی بفهمی عشق به لاک قرمز را...


گریه کردن بدون خجالت را...


نماز باچادر سفید را...


هرگز مرا نمیفهمی...


مگر از نسلم باشی...


مگر از جنسم باشی...


من دخترم...


از نسل لیلی...


از جنس شیرین...


گاهی وقت ها....



گاهی وقت ها چقد اذیتت میکنه !

این دروغی که پشت فراموش کردن پنهون شده

زبونت میگه فراموشش کردی ...

ولی دلت داره با یاد وخاطرش زندگی میکنه .

ای کاش آدمیزاد...

 سختی تحمل تمام تنهایی ها ..

               گریه ها  ...                   

دلتنگی های بی بهونه ...          

وبی خوابی های شبونه را میفهمید....

زندگی را روی سرت آوار نمیکرد با گفتن جمله ی:

مرا ببخش لیاقت عشق تو را ندارم